امام
صادق «ع» در فرازهای پایانی نامه ي «اهوازیه» با ذکر حدیثی از رسول اکرم «ص»
دوباره بر حرمت و شرافت «مؤمن» تأکید می کنند و به «نجاشی» می فرمایند:
«یا
عبدالله وَ حدَّثنی آَبی عن آبائه علیهم السّلام، عَن علیٍّ عَن النَّبی، صلّی الله
علیه و آله، قال: نَزَل جبرئیل، علیه السّلام، فقال: یا محمَّد إِنَّ الله یقرَؤک
السّلامَ وَ یَقول: إِشتَقَقتُ لِلمؤمنَ إِسماً مِن أسمائی سَمَّیته مؤمناً
فالمؤمنُ مِنّی وَ اَنَا مِنه، مَنِ استَهانَ بمؤمن فَقَد استقبلنی بالمحاربة»
«ای
عبدالله پدرم مرا از پدرانش (و آنها) از علی «ع» و او از پیامبر«ص» حدیث کرد که
پیامبر «ص» فرمود: جبرئیل «ع» فرود آمد و گفت: ای محمد«ص» همانا خداوند تو را سلام
می گوید و می فرماید: برای «مؤمن» اسمی از نامهای خود مشتق کردم (و برگزیدم) و او
را «مؤمن» نام نهادم پس، «مؤمن» از من است و من از «مؤمن»، هستم. هر کس مؤمنی را
اهانت کند، حتماً به استقبال جنگ با من شتافته است.»
عبارت
«مؤمن از من است، و من از مؤمن هستم» اشاره به این دارد که خدای تعالی به مؤمنین،
محبّت و علاقه ي ویژه ای دارد و هیچکس را چون آنان دوست ندارد.
در
سخنان پیشوایان دین«ع»، که قبلاً نیز به برخی از آنها اشاره رفت، بر این معنی
بسیار تأکید شده است و ظلم و اهانت به مؤمن را به اعلان جنگ با خدای تعالی توصیف
کرده اند. در اصول کافی از پیامبر بزرگوار اسلام «ص» روایت شده است که در شب معراج
به من خطاب شد:
«اگر
کسی به بنده و دوستم جسارت کند، مانند اینست که آماده ي جنگ با من شده است و هر که
آماده ي جنگ با من شود،با او خواهم جنگید». رسول خدا «ص» پرسید: الهی دوست تو کیست
که به خاطر اهانت به او خواهی جنگید؟ ندا آمد:
دوست
من «شیعه» علی ابن ابیطالب «ع» است. کسی که «نبوّت» تو را و «وصایت» و «ولایت»
امیرالمؤمنین و امامان «ع» را بپذیرد.
از
این روایات استفاده می شود که باید پاسدارِ حریم حرمت «مؤمن» بود و نباید به او
اهانت و بی حرمتی کرد. بدیهی است هر عملی که دل مؤمن را بیازارد و حق او را از بین
ببرد از مصادیق این «بی حرمتی» به شمار می رود و مشمول حُکم حدیث «معراج» است. به
دیگر سخن افترا، غیبت، تهمت، تضعیف، شایعه پراکنی، تحقیر و تمسخر از افراد «اهانت»
است و اعلان جنگ با خدای تعالی. چرا که مؤمن از خداست و خدا از او.
این
روایات شریف، که پرتو هدایت و وسیله ي رستگاری است، بهترین ره توشه ي انسان است.
چنانچه از قالب الفاظ و «شعار» بیرون آید و در قلمرو اعمال و «شعور» قرار گیرد، وی
را بهترین نگاهبان در «صراط مستقیم» است و از لغزش به «چپ» و «راست» باز می دارد و
تا چنین نباشیم به ولایت ائمه ي اطهار تمسّک نجسته ایم، و در زمره ي «شيعه ي» آنها
بشمار نمی رویم.